مترادف
آزرده خاطر: رنجیده، دلتنگ، ناراحت
آهِ سرد: نالهای از سر ناامیدی و اندوه
باد به گرد او نمیرسید: کنایه از سرعت خیلی زیاد
باز: پرندهای شکاری با چنگالهای قوی و منقاری کوتاه و محکم
به عرض رسانید: گفت
بی جان کردم: کُشتم
بیدرنگ: فوری، بی توقف
پیوسته: همیشه
تاخت: به حرکت درآورد
تَرک: جایی در پشت زین اسب
چیره: پیروز
رکابدار: پیادهای که همراه سوار راه میرود.
سراسیمه: آشفته، با عجله، سرگردان
قصد: منظور، نیت، تصمیم، هدف
کمند: طناب، بند، ریسمان
مالامال: پر، لبریز
مَجال: فرصت
مخلوط: در هم آمیخته، در هم شده
مَرکَب: آنچه بر آن سوار میشوند
مَلِک: پادشاه
منبع: سرچشمه
می پیمود: راه را طی میکرد
هلاک کرد: کُشت، نابود کرد
هم خانواده
ظرف، ظروف، مظروف
قصد، مقصود، مقصد
لطف، لطیف، الطاف
مخلوط، خلط، اخلاط
معلوم، عالِم، علم
منبع، منابع
هلاک، هلاکت، مُهلِک
همراهان، همره، همراه
متضاد
بالا ≠ پایین
بی درنگ ≠ به آرامی
پیوسته ≠ گسسته
مالامال ≠ خالی
برچسب : نویسنده : sheshomeghasedako بازدید : 48